و من در ادامه
سلام به همه. همه اونایی که میان و منو میبینن.نظر میگذارن یا نمیگذارن.روشن هستن یا خاموش.بهر هر صورت روزگار داره میگذره خیلی تند .خیلی .مادرم میگه خوبه آدم همیشه کمربنداشو ببنده و هر اتفاقی رو منتظر باشه .دنیای عجیب و غریبیه.دونه های دل آدما پیدا نمیشه.یا اگه بشه سخت و نایاب میشه .من ادامه دارم.خوب ،بد،شیطون ،سرما خورده،در حال دندون د رآوردن.شبای سرد تهرون،روزای کوتاه و شبای کشدار،و خلاصه این منم که گاهی سوار سه چرخه میشم و حالا اسباب بازی جدید و باز هم tolo بهترین مارک اسباب بازی بچه ها،مامان طاهره رو سیسمونی برام گذاشته بود اما حالا در آوردن و من رو یه یه ساعتی مشغول کرد و حال گاهی باهاش سرگرمم و بلاخره توجای خودش گذاشتم ...